درک زمانه و پویایی تاریخی در شعر «افسانه» نیما یوشیج

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

نیمایوشیج با پدید آوردن سبک نوین در شعر فارسی، توانست با ساختارشکنی در نظام ادبی‌ کهن، تحولی عظیم در ادبیات منظوم سنتی فارسی به وجود آورد و بدین ترتیب مهم‌ترین حادثه‌‌ی ادبی قرن چهاردهم را در تاریخ ادبیات ایران رقم بزند. شعر «افسانه» نیما نخستین گام برای شکستن دیوار اوزان عروضی شعر کلاسیک و تحول ادبی در نقطه عطف تاریخ ایران بود. اما آیا شعر «افسانه» را‌ می‌توان به‌عنوان نقطه آغاز درک زمانه و هوشیاری تاریخی نیما دانست؟ باید گفت نیما با درک به موقعِ ضرورتِ شالوده‌شکنی و نوآوری ادبی در آن شرایط حساس سیاسی و اجتماعی (انتقال حکومت از قاجار به پهلوی)، جامعه خود را‌‌‌‌ ‌‌‌‌‎‌هم‌پای‌‌‌‌ جامعه‌‌ی مدرن جهانی به نواندیشی، واقع‌گرایی و یک انقلاب درونی و اجتماعی دعوت کرد. داده‌های این پژوهش که به شیوه توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته است، نشان‌ می‌دهد که شعر افسانه تبلور این هوشیاری تاریخی نیماست و از این جهت گویی شعر افسانه، سرآغاز دورانی جدید از پویایی تاریخ در فضای شعر پس از مشروطه ایران است. نیما یوشیج با غلبه بر روزگار معاصر خود و ادراک جریان‌های سیاسی و اجتماعی و هنری جهان، ضرورت گذار از تابوی شالوده‌شکنی را در شعر فارسی به خوبی احساس کرده است و شعر فارسی را از شعر موعظه‌گر به فضایی برای اندیشیدن تبدیل ‌کرده است.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

a

چکیده [English]

a

کلیدواژه‌ها [English]

  • a