نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
آبراهام مزلو، بنیانگذار روانشناسی انسانگرا در قرن بیستم در نظریۀ خودشکوفایی باور دارد هیچکس بهصورت ذاتی شرور نیست و ماهیت هر انسان بهصورت ذاتی در پی رسیدن به بالاترین درجات رشد و کمال است. این نظریه با تحلیل روند مراحل رشد و تکامل انسان، سلسلهمراتب پنجگانهای از پستترین تا بالاترین نیازهای اساسی انسان را بررسی میکند. در این نظریه مزلو نیازهای جسمانی را در پایینترین و نیاز به خودشکوفایی را در بالاترین درجه قرار داده است. از نگاه او تفاوت انسانهای خودشکوفا با دیگر انسانها بر اساس دوازده ویژگی مهم شناخته میشود. مزلو به بررسی انسانهای سالم، خلاق و سرانجام خودشکوفا میپردازد و باور دارد بررسی انسانهای بیمار، تنها جامعهای بیمار و روانرنجور را در پی خواهد داشت. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی اشعار شاملو از دیدگاه روانشناسی شخصیتی بهخصوص از دیدگاه نظریۀ خودشکوفایی مزلو بررسی شده است. دستاورد این پژوهش نشان میدهد که در اشعار شاملو بهعنوان شاعری اجتماعی و سیاسی به جهت علاقه و مسألهمداری نسبت به جامعه و سرنوشت مردم، خودبسندگی و استقلال و روحیۀ ظلمستیز و هدایتگر میتوان گفت از مؤلفههای شناخت شخصیت به ترتیب؛ علاقۀ اجتماعی، مقاومت در برابر فرهنگپذیری و مسألهمداری، نمود بیشتری داشته و خلاقیت و نوآوری از برجستهترین ابعاد شخصیتی اوست.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
a
چکیده [English]
a
کلیدواژهها [English]