نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
ژانرهای فرعی با تکرار در حرکتهای اجتماعی به وجود میآیند. بعد از وقوع جنگ تحمیلی علیه ایران و پس از آن دست به قلم شدن رزمندگان، ژانر«خاطرهنوشتههای دفاع مقدس» شکل گرفت. حجم زیاد آثارِ چاپ شدة مرتبط با این گونة ادبی، بررسی چیستی آن را با موازین علمی میطلبد. خاطرهنگاشتها با ذاتی دوگانه به تاریخ و داستان متمایلند؛ تحلیل و بررسی عناصر داستانی، گرایشِ خاطرهنوشتهها را به داستان محرز میکند. این پژوهش با روشی تحلیلی-توصیفی عناصر پیرنگ، روایت، گفتوگو و شخصیت را در یکی از مشهورترین خاطرهنوشتههای دفاع مقدس به نام «منزندهام» مورد بررسی قرار میدهد. نتایج حاکی از آن است که نویسنده با روابط علت و معلولی موجبات غنای پیرنگ را فراهم میکند، نمایش ابزار بیان روایت است، گفتوگو در فضاسازی و توصیف به کمک خاطرهنگار میآید درنتیجه موجبات تنوع در متن را پدید میآورد و شخصیتپردازی نیز به شیوة غیرمستقیم صورت میگیرد؛ در پایان، ماهیّت داستانگونة این اثر به اثبات میرسد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A
چکیده [English]
A
کلیدواژهها [English]